-
من حافظه ی تاریخی دارم !
سهشنبه 21 شهریورماه سال 1391 00:11
اول باید یه تـــشـــکر از همه والیبالیست های تیم ملی و مربیشون بکنیم که اینجوری دل این همه ایرانی رو شاد کردن . و امـّــــــــــــــــا : دیگه قرار نیست بلایی که سر برانکو ایوانکوییچ آوردیم ، سر ولاسکو هم بیاریم ، خیلی ها فراموش کردن که زمانی که برانکو سرمربی تیم فوتبال ایران شد اوضاع تیم چه جوری بود . بدترین خاطره...
-
روزی که آش داشتیم!!!
دوشنبه 13 شهریورماه سال 1391 14:11
مادَرِ اَکرَم آ ش می پَزَد. ه آخر چسبان .... شـــــــــــــــــ یــــن ... قبل هر نوشتن نوک مداد قرمز رو روی زبونمون می ذاشتیم تا قرمزش پررنگتر شه . مداد اونم با مارک تـــــــــــوســــــــــــــــــــــــــن همین جوری پیداش کردم، عکسو میگم . راستش اولین چیزی که یادم اومد طعم آ ش ی بود که مادرم اون روز بارونی درست...
-
نوستالژی مرگ
یکشنبه 5 شهریورماه سال 1391 10:55
عــادت داریم به مُــردن و از مــرده تعریف کردن ... نمــی خوام باز تـمـام تعریف های آرم استرانگ رو گوش زد کنم . همه ی ما آرمسترانگ رو به خاطر اولین قدم روی ماه می شناسیم و برای همه ما قابل احترامه . اما جاهای دیگه ای هم بودن که برای ما خاطره زیادی داره .. شبکه 4 ، سال هایی که به خاطر پیدا کردن یه مجله صنایع هوایی باید...
-
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم
سهشنبه 31 مردادماه سال 1391 22:43
سفر شیرازمون کنسل شد چقد زد حال !! به هر حال از دور سلامی به سعدی می رسونیم . ******************************************** Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم قضای عهد ماضی را شبی دستی برافشانم چنانت دوست میدارم که گر روزی فراق ا ُ فتد تو...
-
همدردی
یکشنبه 22 مردادماه سال 1391 22:37
زلزله روز گذشته خیلی از هم وطن ها رو از ما گرفت و خیلی ها رو زخمی و خیلی ها رو بی خونه کرد . ما هم مثل همه مردم ایران با مردم اردبیل و آذربایجان شرقی همدردی می کنیم و امیدوارم که هیچ وقت دیگه شاهد همچین حوادثی توی کشورمون نباشیم . صحنه های همدردی سایر هم وطن هایی که برای اهدای خون برای زلزله زده ها ، به مراکز اهدای...
-
المپیک
جمعه 20 مردادماه سال 1391 19:11
از نظر من دیشب یکی از بهترین شب های المپیک بود . چیزی که سه تا کشور همسایه رو به هم وصل کرد . چیزی که باید مسئولین ما فقط نبینن باید درس بگیرن از بزرگی این ورزشکاران . مدال نقره باقری معنمد فوق العاده با ارزشه اما ارزش من تر از اون رفتار این سه نفره . سه ورزشکاری که هرسه سرشارن از فرهنگ غنی مشترک . اینجا سروت تزگل از...
-
یکی گفت : توبه !!
شنبه 14 مردادماه سال 1391 14:38
"تقدیم به همه اونهایی که پولمو خوردن !" تا حالا دیدین !؟ می خوای از یه چیزی یا یه کاری توبه کنی اما نمیشه ؟! اینجا نمی دونم مشکل از ماست یا از ملت ما ؟! ... من که هنوز نفهمیدم !! به هر حال از قضیه ی " خربزه و لرز " گرفته تا " خود کرده را تدبیر نیست !! " جواب بقیه ی عالم معلومه .. آخه یک...
-
بزرگ شدم !!
شنبه 7 مردادماه سال 1391 13:23
روزهای کودکی رو هیچکی نمی تونه فراموش کنه ... اینکه قهرموان داستان سریال های تلویزیون باشی ، کلی حال میداد .. و اما امروز ، حالا که سالها از اون روزها میگذره ، هنوز وقتی توی +30 بعضی هاشون رو می بینیم کلی خاطره زنده میشه ، کلی داستان و اگه داخل یه جمع باشی ف کلی حرف های نگفته و رازهایی که از کودکی تا به حال سر به مهر...
-
نقل و نبات مثل توهین و تهمت !!
شنبه 24 تیرماه سال 1391 01:52
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 - اوهوی ... $$$$ مگه کوری $$$ بی $$$ !! - $$$ تمام کس و کارته ... . $$$ مرتیکه $$$$ تو رو چه به رانندگی !!! صحنه آشناییه مگه نه !! دوتا ماشین تصادف کردن .. هرجایی و هر ماشینی .. معمول ترین صحنه همینه و خیلی تاسف برانگیز . مفتضح ترین چیزی که اینجا...
-
ما را چه می شود ؟!
دوشنبه 19 تیرماه سال 1391 02:02
اول بذارین این مطلبو بخونیم بعد می گم چرا اینو نوشتم : عکسِ عکس گرفتن ازیک فاجعه یک کارگر چینی که مشغول کار بوده احتمالا از سر گرسنگی یا بی خوابی یا به هر دلیل بیولوژیک و روانی دیگر ، از ارتفاع سقوط می کند و میله ای آهنی بر سرش فرو می رود . او نمی میرد . به بیمارستان برده می شود تا میله را از سرش بیرون آورند . عکاس...
-
لاشخور
چهارشنبه 14 تیرماه سال 1391 13:36
" می رسم ... چن قدم بیشتری نمونده ... لعنت ... " همین عکس در سال 1994برنده جایزه Pulitzer Prize for Feature Photography شد . تصویری که خیلی از نگاه ها رو به سمت سودان تغییر داد . 1993 قحطی در سودان . دیدن دست و پا زدن یه کودک برای فرار از مرگ و رسیدن به کمپ پناهندگان ، از اونطرف هم لاشخوری که به طبیعت خود...
-
آن سنگ جوشید
شنبه 3 تیرماه سال 1391 11:58
تکرار تاریخ ... 21 سال گذر زمان چهره ها رو تغییر میده .. خیابان ها رو عوض می کنه .. خون ها رو و حتی انسان ها رو ... اما یه عده هستند که دنیا رو تغییر میدن ... حتما لازم نیست که از نیویورک بلند شن یا پاریس یا از قلب خاورمیانه ... میشه از یه جای کم نام و نشان بلند شد کره زمین رو تکان داد و همون جا میشه یه جای معروف توی...
-
از Free Palestine تا وطن یعنی همه دنیا
جمعه 2 تیرماه سال 1391 16:45
قصه انتقام آشویتس از غزه قصه انتقام اوباماها از اسامه ها همان داستان اهنگر بلخ و مسگران شوشتر شد همه ی افکار موافق و مخالف به کنار اینکه فلان میلیون فقیر توی کشور داریم اون وقت این همه هزینه برای غزه !! یا برعکس اینکه این همه ضلم به این مردم بیچاره اون وقت ما ساکت بشینیم و از همه بدتر نظر سومین گروه اینکه یه سپر برای...
-
اینجا .....؟
چهارشنبه 3 خردادماه سال 1391 22:23
گردو خاک چندسالیه که استان های غربی رو از زندگی ساقط کرده اما قضیه امروز گردوغبار نیست قضیه بچه هایین که سال ها بعد تاوان بی کفایتی دیگران رو پس می دن . کسایی که به خاطر یه صندلی حاضرن کودکان معصوم رو توی این هوای آلوده بفرستن بیرون اونم هوایی که تا 500 متری دید نداری (حالا من یکی دیدم کمتره شاید چشمام ضعیف تر شدن !!!...
-
خاطره ی یکی دیگه
یکشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1391 23:54
به رسم هر سال روزهای پایان سال بیشتر روزهای خاطره نویسی و خاطره سازی است از قضا که هفته معلم هم توی هم دوران افتاده . یکی از همین خاطره نویسی ها رو با رعایت بعض قوانین خویش گزیده اینجا گداشتم .
-
یک روز معلمی
سهشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1391 00:31
این مطلب رو جایی دیگه حدودا یه ماه پیش نوشته بودم ..... سر صبحی حسابی روی دور بودم و شنول ... یارو اومده نه سلام ونه علیکی و نه بزرگتری و کوچکتری برداشته با صدای بلند حرفهاشو برای یکی از همکارام تکرار می کنه ... همکار که فقط اندازه سن من و این "یارو" سابقه خدمتشه همین یارو هم یه روزهایی شاگردش بوده .... (...
-
برگشتم چون پناه دیگه ای نداشتم !!
سهشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1391 00:15
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 اکنون این منم که خسته ز دام فریب و مکر بار دگر به کنج قفس رو نموده ام بگشای در که در همه دوران عمر خویش جز پشت میله های قفس خوش نبوده ام (( فروغ فرخزاد )) مجبورم که برگشتم ... کاش می شد مثل آواتار یه زندگی جدید رو شروع کرد .. کاش هر آدمی یه دکمه Reset داشت که هر...
-
دیگه نمی خوام از سرزنش بترسم ....
چهارشنبه 7 دیماه سال 1390 16:07
تو این یه سال و نیم این وبلاگ تنها دلخوشیم تو زندگیم بود تنها چیزی که می دونستم مال منه و خودم ساختم بدون همه سرزنش های دیگران بدون کمک های ظاهرا بی منت ، بدون دلسوزیای مزخرف بچه گانه ، بدون اینکه حس کنی دارن بهت ترحم می کنن و هزار و یه چیزی دیگه ... بارها خواستم دیگه ننویسم اما نشد یه چیزی نداشت چندتا دوست که دنیا...
-
پروسه ی زمان بر ....
جمعه 2 دیماه سال 1390 14:37
امروز چرا اینجوریم ... این بچه ها چه خبرشونه .... - بیا پایین !! اونجا چیکار می کنی ؟ این دیگه اینجا چیکار می کنه ؟ " بدو برو سر کلاست !"" ای داد : - ساکتتتتتتتتتتتتتتتتتتت !!! ای باا این یکی چیش شده ... - بابا تو دیگه چرا اینقدر شلوغ می کنی .. مثلا شاگرد اول کلاسی !؟ کاش اصلا امروز نمی اومدم ... چرا...
-
حافظا!!
پنجشنبه 1 دیماه سال 1390 09:49
قبل از همه هرچی تصویر داشتم گشتم اما هیچکدون اندازه این دلمو نگرفت این تصویر رو از وبلاگ نسرین کپی زدم البته نبودی تا اجازه بگیرم ... به سرم زدی یه بار بشینم ببینم این همه می گن فال حافظ شب یلدا ، قضیه چیه ؟ یه فال زدیم اول اپراتور فرمودند که " تمام مسیرها به مشترک موردنظر مسدود است " ، مام پر رو پر رو...
-
مرا اینگونه باور کن ...
یکشنبه 27 آذرماه سال 1390 16:44
گل لاله ، گل عاشق ، گل نازکتر از پونه گل شب بو ، گل نازم ، گل خوشبوی این خونه کجا نامهربون بودم ، چرا بار سفر بستی ؟ بریدی از منو عشقم ... (ا----------) فقط یک ذره شو از عشق تا من دنیا بشم دنیا فقط یک قطره از احساس که من دریا بشم دریا تو خورشید دل من شو ببین یه کهکشون می شم فقط یه شاخه ی گل شو گلستونت می شم هر جا گل...
-
Souvenir d'enfance
دوشنبه 7 آذرماه سال 1390 17:04
آین آهنگ بیشتر منو یاد کازابلانکا میندازه نمی دونم چرا هر وقت اینو گوش می کنم آهنگ "همچنان که زمان می گذرد " As Times Go By رو دوباره تو ذهنم مرور می کنم ........ عجب داستان غریبی است یا درست تر بگم به قول فروغ : "" نه امیدی که بر آن خوش کنم دل نه پیغامی ، نه پیک آشنایی نه در چشمی نگاه فتنه سازی نه...
-
دلتنگی .....
یکشنبه 22 آبانماه سال 1390 15:54
همه چی آرومه ... یه مدتی گرفتار بودیم ... آی دلتنگ وبلاگ شدیم ...آی دلتنگ شدیم .. خودم هم می دونم بودنم هیچ تفاوتی با نبودنم نداره ( اونقدر از این حرف خودم مطمئنم که وقتی این شهاب سنگه از کنار زمین رد می شد آرزو کردم کاش جا داشت منم باهاش می رفتم ....) خلاصه اینکه بگم که می دونم چقدر افتضاح می نویسم ...... ولی بازم...
-
شاید که حال و کار دگر سان کنم .....!!!
چهارشنبه 20 مهرماه سال 1390 15:08
می گن عصر ارتباطات .. یعنی تیرک هایی که کابل های زیادی رو رو خودشون حمل می کنن ... برق یا تلفن ... برای ما اهمیت نداره فقط کار مون رو راه بندازه . یعنی میشه یه روزی بشه بدون برق و تلفن زندگی کرد .... بدون اینترنت ... این یکی رو اصلا فکر نکنم .. خود من یه دو هفته ای هست که اینترنتم قطع اما از اینترنت گوشی استفاده می...
-
لحظه ای آسمان تو بنگر چهره ارغوانیم
دوشنبه 11 مهرماه سال 1390 20:12
بعد یه مدت حالگیر و دردسر ساز بلاخره مدرسه رو دوباره دیدیم .... برا منی که تمام زندگیم فقط و فقط گذر زمان شده بهترین زمانه اینکه دوباره بر می گردم مدرسه ... دوستانی دارم بهتر از آب روان ... همه چیز بچگی رو یادت میاره خلاصه اینکه راست می گه این ایینه که " اجسام از انچه در آیینه می بینید به شما نزدیک تر است "...
-
خانه ای که ما می سازیم !
چهارشنبه 23 شهریورماه سال 1390 22:53
چند وقت پیش همراه یکی از دوستان که از بخت بد یا نابد یه بیچاره رو زیرگرفته بود رفته بودیم دادگاه . البته شکر خدا طرف فقط دستش آسیب دیده بود . اولا اینکه خدا کنه هیچ بنی بشری پاش به این جور جاها باز نشه .. همه جور ادمی بود .. از معتمد محل تا معتاد و مست شب گرد ... اما خانواده های تازه شکل گرفته که اومده بودن برای طلاق...
-
اشک مهتاب
سهشنبه 18 مردادماه سال 1390 15:30
به من گفتی که دل دریا کن ای دوست همه دریا از آن ما کن ای دوست دلم دریا شد و دادم به دستت مکش دریا به خون پروا کن ای دوست *** *** کنار چشمه ای بودیم درخواب تو با جامی ربودی ماه از آب چو نوشیدیم از ان جام گوارا تو نیلوفر شدی ، من اشک مهتاب (( سیاوش کسرایی )) اشک مهتاب ... اتفاقی یاد این ترانه افتادم خاطرات زیادی رو برام...
-
رویاهای کودکیم!!
شنبه 8 مردادماه سال 1390 10:38
هر دم از آیینه می پرسم ،ملول ! چیستم دیگر ، به چشمت چیستم ؟ لیک در آیینه می بینم که وای سایه ای هم زانچه بودم نیستم **** **** همچو رقاصه هندو به ناز پای می کوبم ، ولی بر گور خویش وه که با صد حسرت این ویرانه را روشنی بخشیده ام از نور خویش **** **** می روم ..... اما نمی پرسم ز خویش ره کجا ...؟ منزل کجا ... ؟ مقصود چیست...
-
تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته !!
چهارشنبه 29 تیرماه سال 1390 18:26
Imagine there's no heaven It's easy if you try No hell below us Above us only sky Imagine all the people Living for today... ((متن ترانه ای از جان لنون که توسط همسر ژاپنیش نوشته شده )) چرا باید همچین ترانه هایی ساخته بشه ؟ تصویر بالا تصویری از جنگ معروف اوکینا در آوریل سال 1945 و صحنه بسیار تکان دهنده لرزش های دست و...
-
چه بگویم که مرا نبود ذوق سخن به که گویم که دلم شده بیگانه زمن
جمعه 17 تیرماه سال 1390 11:25
17 تیرماه تابستان 133333333333390 ب لاخره خیال خودمو راحت کردم ... باید همه چی رو حساب می کردم .. هر کسی تو زندگیش یه جور گرفتاری داره و باید یه چیزایی رو به خاطر چیزهای دیگه کنار بزاره ... یا پشیمان می شه یا نمیشه !! زندگی اینه دیگه ... همیشه که نباید بر وفق مراد باشه اینم از کار ما .... نمی دونم شاید دیگه خیلی خیلی...