یک معلم ریاضی

از همه چیز و از همه مهمتر خاطرات

یک معلم ریاضی

از همه چیز و از همه مهمتر خاطرات

پرواز



این روزها این آهنگ سیاوش قمیشی حسابی چسبید و صد البته ویدیوش که یه کار فوق العاده بود . نمی دونم چرا شعرش اینقدر برام دلنشینه ، حتی  دلنشین تر از صدای سیاوش قمیشی ، شاید دلیلش اینه آدمو یاد این شعر فروغ میندازه  :


***************************

اکنون منم که خسته ز دام فریب و مکر

بار دگر به کنج قفس رو نموده ام

بگشای در که در همه دوران عمر خویش

جز پشت میله های قفس خوش نبوده ام

 

پای مرا دوباره به زنجیرها ببند

تا فتنه و فریب ز جایم نیفکند

تا دست آهنین هوس های رنگ رنگ

بندی دگر دوباره بپایم نیفکند

***************************



من و تو ، دوتا پرنده، تو قفس زندونی بودیم

جای پر زدن نداشتیم، ولی آسمونی بودیم

ابر و باروون و می دیدیم، اما دنیامون قفس بود

چشم به دور دستا نداشتیم، همینم واسه ما بس بود

اما یک روز اونایی که ما رو باهم دوست نداشتن

تو رو پر دادن و جاتم، یه دونه آیینه گذاشتن

منه خوش باور ساده ، فکر می کردم روبرومی

گاهی اشتباه می کردم، من کدومم تو کدومی

با تو زندگی می کردم، قفس تنگ و سیاهو

عشق تو از خاطرم برد، عشق پر زدن تا ماهو

اما یک روز باد وحشی، رویاهامو با خودش برد

قفس افتاد و شکست و، آیینه افتاد و ترک خورد

تازه فهمیدم دروغ بود، دنیایی که ساخته بودم

دردم از اینه که عمری، خودم و نشناخته بودم

تو توو آسمونا بودی، با پرنده های آزاد

منه تن خسته رو حتی، یه دفعه یادت نیفتاد

حالا این قفس شکسته، راه به آسمون شده باز

اما تو قفس نشستم، دیگه یادم رفته پرواز

    (( شایان جعفر نژاد ))



دانـــلـــــود : تـــرانـــه پــــــرواز سیاوش قمیشی