یک معلم ریاضی

از همه چیز و از همه مهمتر خاطرات

یک معلم ریاضی

از همه چیز و از همه مهمتر خاطرات

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی ...

شاید الان چون یکی از دوستام از حج برگشته یاد مکه افتادم ....

با اینکه من یه آدمی بودم و البته هستم که همیشه منطق علم  رو قبول داشتم اما یه چیزهایی هست که هیچ دلیل علمی براش نمیتونی پیدا کنی .... مثل معنویت

وقتی چشمت به کعبه می افته ... ( همین الان که دارم اینها رو می نویسم اشک داره تو چشمام جمع میشه ).............



همه دوستانی که اون موقع با من بودن یا کسای دیگه ای رو که دیدم از حج برمیگردن وقتی ازشون می پرسی حج چجوری بود میگن مدینه حال و هوای دیگه ای داشت ............ اما نمی دونم من چنین حالی رو نداشتم درسته که مدینه و مخصوصا قبرستان بقیع خیلی خیلی غریبانه افتاده اصلا  احساسش قابل توصیف نیست  یا حال خاصیه .... اما ...



اما مسجدالحرام .... یه آرامش خیلی خیلی خاص خودشو داره .... اولین باری که وارد مسجدالحرام شدیم .. به ما گفته بودن سرا رو بندازین پایین تا وقتی که روبرو کعبه بشین ... دروغ نیست اگه بگم بهترین احساس عمرم رو داشتم ...... دست خودت نیست .... اونقدر اشک میریزی که نگو ...... روزهای بعد که مسجدالحرام بودم و گروه های دیگه رو می دیدم که اولین بار بود وارد میشدن ........ یه حالی بهم دست میداد بین حسادت و حسرت ......

برای من اتفاقات جیبی اونجا افتاد ......... بگذریم شاید بعضی ها بگن نه ما اینجوری نیستیم و اونجوری و جو گیر شدین و از این حرف ها .......

دلیل این حرف ها فقط اینکه نرفتن .. یه چیز عجیبی هست که واقعا نمیشه گفت ..... اینکه همه جور آدمی هست ....

چیزی که من یکی هیچ وقت ازش سیر نشدم فقط و فقط تماشای کعبه بود .......

دوست دارم یه بار دیگه کعبه رو ببینم ...... خدایا من خیلی خیلی گناه کردم ولی ای پادشه خوبان .................



وقتی برگشتم تا یه مدتی شب ها خواب کعبه رو می دیدم .... بت پرستی نیست !!! این اعتقاد چندین هزار نفره که وقتی یه جایی مثل کعبه جمع میشه آدم رو از خودش بیرون میبره ....

بعدها وقتب به عقب برگشتم ببینم که چجوری رفتنی شدم ... به یه خاطره از چند سال قبل از سفر برخوردم ...... یه حسرت از ته دل برای حج تو شاید 20 ثانیه نه بیشتر .

راستی بابت کیفیت پایین عکس ها باید ببخشید چون اون موقع بهترین کیفیت یه گوشی موبایل فقط 2 مگ !!! بود .


نظرات 13 + ارسال نظر
یسنا شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:40 ب.ظ http://www.stella54.blogfa.com

خیلی عالی و با احساس بود!
ان شاءالله خدا نصیب تمام کسانی که از ته دل حسرت رفتن به این سفر رو دارند،بکنه!و همینطور دوباره برای شما!

خداکنه .... ممنون

moji یکشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:00 ق.ظ http://faraaz.blogsky.com

خوش به حالت حاجی معلم منم آرزومه برم چه سعادتی داشتی..............
moji

انشاالله منم دعا می کنم

sodi یکشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:18 ق.ظ http://halesman.blogfa.com

من سنگ دل
من بی رحم.
خودش رو بیشتر دوست دارم...
شاید دیگه منی نمونده همش شده او...

...

دبیر ریاضی یکشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:11 ب.ظ http://keili.blogfa.com

زیارت قبول.خوش به حالت منم خیلی دوس دارم برم

خدا خودش کمک میکنه

رعد دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:57 ب.ظ

خوش به حال دوستت...
آپم

arashk دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:38 ب.ظ http://arashk.blogsky.com

های
خیلی شاد شدم که اومدی!!!!
بازم پیشم بیا!!!!

حتما

رز سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:21 ق.ظ

منم می خوام برم!!!
وای چه هیجانی داشتین وقتی سرتون رو بالا گرفتین خونه ی خدا رو دیدین!!! نه؟

این احساسی که میگی به خاطر اینه که کعبه یکی از پر انرژی ترین نقاط زمینه!(تو سریال Arrivals میگفت)واسه همینه که همه باید حداقل یه بار برن! آقا اجازه! خوش به حالت که این احساس رو درک کردی!

خب حسودیم شد!

انشالله خودت میری

نسرین سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:20 ب.ظ http://meraj23.blogfa.com

سلام
..........

سلام

رعد شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:29 ق.ظ

آپم

زهره دوشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:48 ب.ظ http://25471348.blogfa.com

سلام همکار عزیز.منم یه معلم ریاضیم.تازه وب دار شدم.

خوشحال شدم

عاشق تنها پنج‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:41 ق.ظ http://riaziat66.blogfa.com

سلام
حاجیه خام حجکم مقبول و سعیکم مشکور
این احساساتی را که نوشتی را واقعا کسی درک میکنه که رفته باشه
من اونا درک کردم
در حدی که هر موقع که عکسایی را که گرفتم میبینم اگر تنها باشم اشکم در میاد

دوست داشتی یه سری به وبلاگ همکار خودت بزن

ممنون دوست عزیز ولی دیگه چرا حاجیه خانم ....؟!!!

moji دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 05:01 ب.ظ http://faraaz.blogsky.com

فکر کنم اینی که نوشته حاجیه خانم یه دستی زده ببینه آقاییی یا خانوم

که چی !!؟؟
حالا دیگه اینجوریه ؟!!

moji سه‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:06 ق.ظ http://faraaz.blogsky.com

حالا دیگهههههههههههههههههه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد