یک معلم ریاضی

از همه چیز و از همه مهمتر خاطرات

یک معلم ریاضی

از همه چیز و از همه مهمتر خاطرات

خانه ای که ما می سازیم !


چند وقت پیش همراه یکی از دوستان که از بخت بد یا نابد یه بیچاره رو زیرگرفته بود رفته بودیم دادگاه . البته شکر خدا طرف فقط دستش آسیب دیده بود .
اولا اینکه خدا کنه هیچ بنی بشری  پاش به این جور جاها باز نشه .. همه جور ادمی بود .. از معتمد محل تا معتاد و  مست شب گرد ...
اما خانواده های تازه شکل گرفته که اومده بودن برای طلاق .... خیلی ساده طلاق  ..
هر چقدر بگیم طلاق باز ساده تر می شه .................... ولی واقعا اینجوری نیست !!!!

آدم خیلی جا می خوره وقتی همچی چیزهایی رو می بینیه ...

یه زوج خوشبخت بدبخت شده بی خرد اونجا بودن برای طلاق ... بی خرد رو می گم چرا؟ ...
زوجی که هر دو از من خیلی جواتر بودن کم سن و سال ...
اینکه چرا دعواشون به طلاق رسیده بماند  ... مشکل وجود یه بچه هفت هشت ماه بود بچه معصوم که حتما باید یه هفته ای بوده که توی سالن های دادگاه و مشاوره طلاق دادسرا علاف و بی سر پناه دور از آغوش مادر همه اش دست به دست می شده ...
دل آدم به درد می اومد ... کاری نداریم که چه جوری هم دیگه رو پیدا کردن .. چه جوری تصمیم به ازدواج  گرفتن و .... خلاصه آخه یکی نیست به اینا بگه که این بچه بیچاره چه گناهی داره ... آخه شما که از زندگی هیچی نمی دونین چرا پای یه بچه معصوم رو تو زندگیقشنگ فانتزی تون باز کردین  ... ( بخوایم بی رودربایستی بیگیم ) .. آخه مگه تنظیم جمعیت رو پاس نکردین .... این همه آدم دارن داد می زنن ازدواج شروع زندگی مشترک نیست بلکه شروع زندگی مشترک از یه سال بعد از ازدواج شروع می شه  چرا که زوج برای شناخت همدیگه وقت نیاز دارن ...

چرا ما قبل از هر چیز خوب فکر نمی کنیم .... ؟!
چرا مسئولیت کاری رو که خودمون انجام دادیم به عهده نمی گیریم ؟!
چرا عشق رو جا به جا معنی می کنیم ؟! چرا اینقدر فیلم و سریال می بینیم ؟!
نمی شه کاری کرد که اینجوری نشه ؟! چرا خانواده ها فکر می کنن همه چیز باید با ازدواج حل بشه ؟! چرا پدر ومادر ها به جای فکر کردن به عروسی پسر یا دخترشون به فکر نان حلال برای نوه هاشون نیستن ؟!

نظرات 7 + ارسال نظر
رعد پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:03 ب.ظ

چرا پدر ومادر ها به جای فکر کردن به عروسی پسر یا دخترشون به فکر نان حلال برای نوه هاشون نیستن ؟!
وقتی حرفی واسه گفتن نداری جدا کردن قسمتی بیشترازهمه ازش خوشت اومده بهترین کاره.خیلی زیبا بود .حالا هی بگو قلمت خوب نیس .منم آپم .

وقتی حرفی ...... کاملا درسته ! خودم گهگاهی همچی کاری می کنم

moji پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:32 ب.ظ http://faraaz.blogsky.com

تو که لالایی هم خوب میخونی پس چرا خوابت نمیبره؟؟؟؟؟؟؟
همه اولش فکرمی کنن خوب همه چیه در نظر گرفتن اما پیش میاد دیگه.بعضی ها میگن قسمت اما قسمت هم به ما بستگی داره.جدایی سخته اما توکه ازدل بقیه خبر نداری شاید جدایی براش شیرین تراز زندگی باشه.خیلی قشنگ گفتی که زندگی مشترک از یک سال بعد شروع میشه نه بابا یه چیزی میشی هاااااااااااا.اما بگم همه زندگی ها اینجوری نیست زندگی مشترک شیرین تراز این حرفهاست

البته حرف ما هیچ عمومیتی نداره ... بیشتر مخصوص اوندسته ای بود که یهو عاشق می شن یا یهو جو گیر ازدواج .... ولی همه که این جوری نیستن ... و صد البته خیلی ها با ازدواج خیلی زندگی شیرین تری دارن ..
...
ممکنه ادم تمام لالایی های دنیا رو بلد باشه و فلسه لالایی رو نفهمه و نمی تونه خواب رو درک کنه ...... حالا این بابا حتی اگه بهترین لالایی دنیار رو هم براش بخونی محاله خوابش ببره
اون حرف یه سال بعد از ازدواج .... اینو یکی از دوستان متاهلم یه بار گفت خیلی به دلم نشست

رز جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:45 ب.ظ

به قول معروف: جانا سخن از زبان ما می گویی!
آره خداییش کم نیستن این خوانواده هایی که احمقانه و بی تدبیر شکل گرفته اند و به همین راحتی از هم میپاشن.
جای تاسفه !

هستن دیگه !!
ولی میشه کاری کرد که کم بشه

باغ،جوانه،فردا جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:54 ب.ظ http://www.montaseroon.blogfa.com

سلام
حال و احوالتون چطوره دماغتون چاقه؟؟؟!!!
میخوام باهاتون یه مشورت بکنم.
ما تو مدرسه کلاس های فوق برنامه داریم که شامل کلاس های زبان انگلیسی، ریاضی، مهارتهای زندگی و رباتیک میشه. یه ساعت آموزشی خالی داریم در واقع یه 45 دقیقه خالی مونده. اعضای مدرسه پیشنهادات و نظرات گوناگونی برای پر کردن این یک ساعت دادن. گفتیم این مسئله رو در وزارتخانه مون مطرح کنیم و نظرات و پیشنهادات شما روهم دریافت کنیم.
خیلی خیلی خرسند میشیم که فکر و ایده خودتون رو در این زمینه ارائه بدین.
بسیار بسیار سپاسگزارم. لطف کنین این موضوع رو با دیگر دوستان تون در میون بذارین و ما رو راهنمایی کنین.

رعد دوشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:19 ب.ظ

آپم

رعد چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:22 ق.ظ

آپم

رعد پنج‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:35 ق.ظ

آپم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد